سپـﯦـــددشـﭠـــ سراﮮهمـﮧ

شـﮩࢪﮮ دࢪ مـࢪڪز آبشاࢪهاﮮ بـﭔشـﮧ ،گـࢪﭔﭞ،چڪان،ﭡـلـﮧ زنگ(شوﮮ)

پیله کرده ام...

میان نفس های دود گرفته این شهر...

همچون غبار گرفته های یک خانه قدیمی...

نشسته ام...

زل زده ام به ماه و مهتاب...

چشمهایم خیرگی از سر گرفته اند و به فانوسهای رنگی چشم دوخته اند...

زیاد نبوده ام برای این ماندن ها....

در دلم شاپرک ها ترک می خورند و می شکنند...

پیله کرده ام به دور خودم...

برای اینکه به خودم بفهمانم توانسته ام...

اینکه میتوانم...

و مفهوم تنهایی همین است؟؟؟!!!!!!

[ 25 تير 1395برچسب:پیله کرده ام,,,, ] [ 16:8 ] [ مـﭔﻼد♥ڪـࢪدﮮ ] [ ]